بزرگترین وبلاگ علمی وتحقیقاتی وسرگرمی وهنری درآسیا این وبلاگ اونی هست که شما به دنبالش بودید آخرین مطالب
نويسندگان پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 14:19 :: نويسنده : پیام عب
در بیمارستانی، دو بیمار در یک اتاق بستری بودند، یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش که کنار تنها پنجره اتاق بود، بنشیند ولی بیمار دیگر به سبب بیماریی که داشت امکان اینکه حرکتی داشته باشد نبود بطوریکه مجبور بود همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد، آنها ساعتها با هم صحبت می کردند ، از همسر، خانواده ، خانه، سربازی یا تعطیلاتشان با هم حرف می زدند و هر روز بعد از ظهر بیماری که تختش کنار پنجره بود ، می نشست و تمام چیزهائی که بیرون از پنجره می دید برای هم اتاقیش بدینصورت توصیف می کرد : پنجره رو به یک پارک بود که دریاچه زیبائی داشت . مرغابی ها و قوها در دریاچه شنا می کردند و کودکان با قایقهای تفریحیشان در آب سرگرم بوده اند. درختان کهن به منظره بیرون زیبائی خاصی بخشیده بود و تصویری زیبا از شهر در افق دور دست دیده می شد ![]() ادامه مطلب ... پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 14:16 :: نويسنده : پیام عب
آیا زمان این نرسیده که دیدگاهتان را درباره موفقیت تغییر دهید؟ بیشتر مردم درباره موفقیت دچار سوءتفاهم هستند. اینک به ده مورد سوء تعبیر رایج در میان مردم درباره موفقیت و افکاری از این دست اشاره میکنم: 1- بعضی از مردم به خاطر گذشتهشان، تحصیلاتشان و... موفق نیستند. 2- افراد موفق اشتباه نمیکنند. 3- برای موفق شدن باید 60 (70، 80، 90 و...) ساعت در هفته کار کرد. 4- فقط اگر قواعد خاصی را اجرا کنیم موفق میشویم. 5- اگر کمک بگیریم، این دیگر موفقیت نیست. ![]() ادامه مطلب ... پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 14:12 :: نويسنده : پیام عب
بانوى خردمندى در کوهستان سفر مى کرد که سنگ گران قیمتى را در جوى آبى پیدا کرد. روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود. بانوى خردمند کیفش را باز کرد تا در غذایش با مسافر شریک شود. مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در کیف بانوى خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او خواست که آن سنگ را به او بدهد. ![]() موش ازشکاف دیوار سرک کشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست . مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز کردن بسته بود .موش لب هایش را لیسید و با خود گفت : کاش یک غذای حسابی باشد .اما همین که بسته را باز کردند ، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه یک تله موش خریده بود .موش با سرعت به مزرعه برگشت تا این خبر جدید را به همه ی حیوانات بدهد . او به هرکسی که می رسید ، می گفت : توی مزرعه یک تله موش آورده اند، صاحب مزرعه یک تله موش خریده است . .. . مرغ با شنیدن این خبر بال هایش را تکان داد و گفت : آقای موش ، برایت متأسفم . از این به بعد خیلی باید مواظب خودت باشی ، به هر حال من کاری به تله موش ندارم ، تله موش هم ربطی به من ندارد .
میش وقتی خبر تله موش را شنید ، صدای بلند سرداد و گفت : آقای موش من فقط می توانم دعایت کنم که توی تله نیفتی ، چون خودت خوب می دانی که تله موش به من ربطی ندارد. مطمئن باش که دعای من پشت و پناه تو خواهد بود . موش که از حیوانات مزرعه انتظار همدردی داشت ، به سراغ گاو رفت . اما گاو هم با شنیدن خبر ، سری تکان داد و گفت : من که تا حالا ندیده ام یک گاوی توی تله موش بیفتد.! او این را گفت و زیر ![]() ادامه مطلب ... پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 13:49 :: نويسنده : پیام عب
![]() پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 13:36 :: نويسنده : پیام عب
آيا ميدانستي زالو دارای يازده معده و سه دهان ميباشد و هر دهان داری صد عدد دندان ميباشد، جالب است اين را هم بدانيد که يک وعده خون مکيدن ميتواند زالو را يک سال زنده نگه دارد؟ آيا ميدانستي که فيلها از بوی عسل بدشان مي آيد. حتي بوي عسل فيل ها را فراري مي دهد؟ آيا ميدانستي که خانومها بيشتر از آقايون مبتلا به بيماری ديابت ميشوند؟ آيا ميدانستي دانشمندان موفق شده اند که يک هسته دو هزار ساله خرما دوباره بروئيد؟ آيا ميدانستي که خانومها بطور متوسط ، در طول عمرشان هيجده هزار ساعت بيشتر از آقايون تلفني صحبت ميکنند؟ آيا ميدانستي که دلفين ها هر سه سال، فقط يک بچه بدنيا مياورند و عمر متوسط آنها چهل سال ميباشد؟ آيا ميدانستي انسان 9 هزار سال پيش از ميلاد برای اولين بار به کشاورزی پرداخت؟ آيا ميدانستي دقت بزرگترين تلسکوپي که در حال ساخت است ، پنج هزار ميليــــــــــــارد برابر از چشم معمولي قويتر است، جالب است بدانيد که با اين تلسکوپ ميشود فاصله ای به مسافت سيزده ميليارد سال نوری را مشاهده کرد؟ آيا ميدانستي که پژوهشگران مدعي هستند كه نوشيدن قهوه در طولاني مدت در فشار خون خانم ها تعادل ايجاد مي كند در حالي كه نوشيدن كوكاكولا باعث ايجاد فشار خون مي شود؟ آيا ميدانستي که سال 1790 جمعيت آمريکا تقريبا چهار ميليون نفر بود و شوربختانه از اين چهار ميليون نفر هفتصد هزار نفرش برده بودند؟ آيا ميدانستي که زبان انگليسي دارای بيشترين کلمه ميباشد، تعداد کلمات در زبان انگليسي بيشتر از نيم ميليون واژه ميباشد؟ آيا ميدانستي که زرتشت يعني ستاره زرين؟ آيا ميدانستي که تـعداد گيرنده هاي شبكه چـشم شـامـل پنج تا شش ميليون سلول مخروطي و دوازده تا چهارده ميليون سلول ميله اي ميباشد؟ ![]() چهار شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 12:45 :: نويسنده : پیام عب
همشهری جوان در آخرین شماره خود با صحبت با چند تا از هم محله ای های مهران مدیری سرکی به زندگی داخلی او کشیده است چرا که او با قهوه تلخش یکی از چهره های جنجالی سال گذشته محسوب می شود. مادر مهران ۱۰ سال است که به محله ما می آید و به ما درس قرآن می دهد ولی آشنایی ما ۲۰ ساله است. اوایل ساکن افسریه بودند تا اینکه پدر مهران از دنیا رفت و مهران مادرش را پیش خودش برد. اینها قسمتی از صحبت های یکی از خانم جلسه ای محله بروجردی هاست؛ همان جایی که مادر مهران مدیری در آن قرآن درس می دهد؛ محله ای که مهران مدیری آنجا متولد شده. مدیری هم بچه پایین شهر است، هم سید است و هم مادرش خانم جلسه ای است. مهران مدیری فرزند آخر یک خانواده ۶ نفری است. دو برادر بزرگ تر او خارج از کشور زندگی می کنند . یکی از برادرهایش در گوشه ای از تهران و با تدریس امورات می گذراند. پدرش ۱۰ سالی می شود که از دنیا رفته. از همان موقع هم مادرش در آپارتمانی کنار آپارتمان پسرش، مهران زندگی می کند. مادر مهران ۱۵-۲۰ سالی می شود که قرآن درس می دهد و هنوز هم با اینکه دیگر از آن محله رفته باز هم به عادت مالوف می آید برای قرآن خواندن دورهمی. کمتر کسی می داند که مهران مدیری سید اولاد پیغمبر(ص) است! «اصلا سید طباطبایی هستند. شاید نخواستند کسی از این موضوع مطلع شود برای همین هم نگفتند. مهران پدر خیلی خوبی داشت که بر اثر سکته قلبی از دنیا رفت. مرد متین وموقری بود. این طور که از حرف های همسایه ها برمی آید مهران هم به پدرش رفته و از نظر خلق وخو شبیه اوست؛ «مهران خیلی پسر آقایی است؛ پسر تمیز و پاک. من هیچ چی از مهران ندیدم. هر کسی هم که پشت سرش گفته که پسر بدی است، اشتباه گفته، او یک پسر ساده و مودب است.» ۱۰ سالی می شود که پدر مهران فوت کرده اما اهل محل آن روز را به یاد دارند؛ «ختم پدرش غلغله بود. از همه جا برای مراسم آمده بودند.» و تأکید می کنند که خانواده مدیری همه شان مذهبی هستند؛ «هم از طرف مادر و هم از طرف پدر خیلی مذهبی هستند و کلا مومند. همه فامیل هایشان را که در مراسم ختم پدر مهران دیده بودم مذهبی بودند. خود خانم مدیری چادر از سرش نمی افتد» ![]() ادامه مطلب ... چهار شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 12:42 :: نويسنده : پیام عب
2- لئوناردو داوینچی - آی کیو 205
3- امانوئل سویدن برگ - آی کیو 205
![]() چهار شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 12:39 :: نويسنده : پیام عب
در كنار خطوط سيم پيام خارج از ده دو كاج روئيدند ساليان دراز رهگذران آن دو را چون دو دوست ميديدند روزي از روزهاي پائيزي زير رگبار و تازيانه باد يكي از كاج ها به خود لرزيد خم شد و روي ديگري افتاد گفت اي آشنا ببخش مرا خوب در حال من تأمل كن ريشههايم ز خاك بيرون است چند روزي مرا تحمل كن كاج همسايه گفت با نرمی دوستی را نمی برم از یاد شاید این اتفاق هم روزی ناگهان از برای من افتاد مهربانی بگوش باد رسید باد آرام شد، ملایم شد کاج آسیب دیده ی ما هم کم کمک پا گرفت و سالم شد میوه ی کاج ها فرو می ریخت دانه ها ریشه می زدند آسان ابر باران رساند و چندی بعد ده ما نام یافت کاجستان شاعر: محمد جواد محبت، همان شاعر دوکاج ![]() چهار شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 12:31 :: نويسنده : پیام عب
نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد.
سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید.
در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود. مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت.
سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد. ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود. آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت.
مورچه گفت : ![]() ادامه مطلب ... پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 12:24 :: نويسنده : پیام عب
دو پیرمرد که یکی از آنها قدبلند و قوی هیکل و دیگری قدخمیده و ناتوان بود و بر عصای خود تکیه داده بود، نزد قاضی به شکایت از یکدیگر آمدند. اولی گفت: به مقدار 10 قطعه طلا به این شخص قرض دادم تا در وقت امکان به من برگرداند و اکنون توانایی ادا کردن بدهکاریش را دارد ولی تاخیر می اندازد و اینک می گوید گمان می کنم طلب تو را داده ام. حضرت قاضی! از شما تقاضا دارم وی را سوگند بده که آیا بدهکاری خودش را داده است، یا خیر. چنانچه قسم یاد کرد که من دیگر حرفی ندارم.
دومی گفت: من اقرار می کنم که ده قطعه طلا از وی قرض نموده ام ولی بدهکاری را ادا کردم و برای قسم یاد کردن، آماده هستم.
قاضی: دست راست خود را بلند کن و قسم یاد کن. ![]() ادامه مطلب ... چهار شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 12:20 :: نويسنده : پیام عب
او با کشیش ملاقات کرد و برایش گفت: من دو طوطی ماده دارم که فوقالعاده زیبا هستند. این موضوع برای من واقعاً درد سر شده و آبروی من را به خطر انداخته. از شما کمک میخواهم......... منو راهنمایی کنید که چگونه آنها را اصلاح کنم؟ کشیش که از حرفهای خانم خیلی جا خورده بود گفت: این واقعاً جای تاسف دارد که طوطیهای شما چنین عبارتی را بلدند. من یک جفت طوطی نر در کلیسا دارم … آنها خیلی خوب حرف میزنند و اغلب اوقات دعا میخوانند … به شما توصیه میکنم طوطیهایتان را مدتی به من بسپارید. شاید در مجاورت طوطیهای من آنها به جای آن عبارت وحشتناک یاد بگیرند کمی دعا بخوانند. خانم که از این پیشنهاد خیلی خوشحال شده بود با کمال میل پذیرفت. فردای آن روز خانم با قفس طوطیهای خود به کلیسا رفت و به اطاق پشتی نزد کشیش رفت. کشیش در قفس طوطیهایش را باز کرد و خانم طوطیهای ماده را داخل قفس کشیش انداخت. یکی از طوطیهای ماده گفت: ما دو تا فاحشه هستیم. میای با هم خوش بگذرونیم؟ طوطیهای نر نگاهی به همدیگر انداختند. سپس یکی به دیگری گفت: اون کتاب دعا رو بذار کنار که دعاهامون مستجاب شده ![]() پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 12:4 :: نويسنده : پیام عب
I love all the stars in the sky, but they are nothing compared to the ones in your eyes من تمام ستاره های آسمون رو دوست دارم ولی اونا در مقایسه با ستاره ای که در چشمان تو میدرخشه هیچند ! . Can I say I love you today? If not, can I ask you again tomorrow? And the day after tomorrow? And the day after that? Coz I’ll be loving you every single day of my life. میتونم امروز بهت بگم دوستت دارم ؟؟اگه نه ..میتونم فردا بهت بگم یا پس فردا؟؟یا روزهای بعد؟؟ واسه این که من هر روز از زندگیم تو رو دوست دارم
Don’t go for looks , they can deceive Don’t go for wealth , even that fades away Go for sum1 who makes u , smile becoz only a smile makes a dark day seem bright دنبال نگاه ها نرو ، ممکنه فریبت بدن دنبال ثروت نرو ، چون حتی ثروت هم یه روزی نا پدید میشه دنبال کسی برو که باعث میشه لبخند بزنی ، چون فقط یه لبخنده که میتونه باعث بشه یه روز خیلی تاریک، کاملا روشن به نظر بیاد ![]() ادامه مطلب ... چهار شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 12:0 :: نويسنده : پیام عب
![]() پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:, :: 11:59 :: نويسنده : پیام عب
داستاني در مورد اولين ديدار «امت فاکس»، نويسنده و فيلسوف معاصر، ازرستوران سلف سرويس؛ هنگامي که براي نخستين بار به آمريکا رفت. وي که تا آنزمان، هرگز به چنين رستوراني نرفته بود در گوشهاي به انتظار نشست با اين نيت که از او پذيرايي شود.
اما هرچه لحظات بيشتري سپري مي شد ناشکيبايي او از اينکه ميديد پيشخدمتها کوچکترين توجهي به او ندارند شدت گرفت. از همه بدتر اينکه مشاهده ميکرد کساني پس از او وارد شده بودند و در مقابل بشقابهاي پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند وي با ناراحتي به مردي که بر سر ميز مجاور نشسته بود، نزديک شد و گفت:«من حدود بيست دقيقه است که در اينجا نشستهام بدون آنکه کسي کوچکترين توجهي به من نشان دهد.
حالا مي بينم شما که پنج دقيقه پيش وارد شديد با بشقابي پر از غذا در مقابلتان اينجا نشسته ايد!موضوع چيست؟ مردم اين کشور چگونه پذيرايي مي شوند؟» مرد با تعجب گفت:« ولي اينجا سلف سرويس است.» ![]() ادامه مطلب ... چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 15:19 :: نويسنده : پیام عب
خانواده به عنوان اولین کانونی که فرد در آن قرار میگیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اولین تأثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد.عواملی چون شخصیت والدین ، سلامت روانی و جسمانی آنها ، شیوههای تربیتی اعمال شده در داخل خانواده ، شغل و تحصیلات والدین به وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده ، محل سکونت خانواده ، حجم و جمعیت خانواده ، روابط اجتماعی خانواده و بینهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند، شخصیت فرزند ، سلامت روانی و جسمانی او ، آینده شغلی ، تحصیلی ، اقتصادی ، سازگاری اجتماعی و فرهنگی ، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تاثیر قرار میدهند. نوزاد در خانواده به دنیا میآید و اولین تعاملات خود را با محیط آغاز میکند. در این کانون اولیه اولین تأثیر و تأثرات متقابل آغاز میشود و کودک کم کم در فرآیند رشد و اجتماعی قرار میگیرد. همانطور که روان شناسان معتقدند سالهای اولیه کودکی نقش بسزایی در رشد شخصیت و آینده او دارد. بیشتر طرحوارهها و شناختهای کودک از خود ، اطرافیان و محیط در این دوران شکل میگیرد. میزان سلامت جسمانی و روانی کودک بسته به ارتباطی است که خانواده با وی دارد و تا چه حد تلاش میکند نیازهای او را برآورده سازد. ![]() ادامه مطلب ... چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 14:2 :: نويسنده : پیام عب
روز اندیشه های نو، روز تو، روز دانشجو مبارک . . . روز دانشجو را به تو تبریک نمی گویم تو را به این روز تبریک می گویم که این روز بی تو، و بی حس “آرمان خواهی” و “ایمانت به حق طلبی”، وجودی بی معناست . . . دانشجو یعنی تلاش، امید، آینده، صبر، یعنی تو، یعنی من یعنی تمام اونایی که رفتن تا ما بمونیم روزت مبارک شمع شدی، شعله شدی، سوختی خاک تو سرت هیچی نیاموختی! روزت مبارک
اگه ندیدی یه نگاه به کارت دانشجوئیت بنداز! روزت مبارک دانشجو ! تعریف دانشجو : موجودی بی پول . نحیف و لاغر که از نیکوتین وتخم مرغ و گوجه تغذیه میکند ! معمولا افسرده است ! دارای خط ایرانسل و دشمنی عجیبی با کتاب دارد ! روز این موجود نفرین شده گرامی باد ! ادامه در لینک زیر
واحد پاس نکن! کلاس دو در کن! استاد مسخره کن! خلاصه… دانشجوی نمونه! روزت مبارک! دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا تن رسد به مدرک یا جان ز تن درآید روز دانشجو مبارک در کوچه درس رهگذاریم هنوز / وین راه دراز می سپاریم هنوز از اول ثبت نام سال ها می گذرد / ما واحد پاس نکرده داریم هنوز! روز دانشجو مبارک روز دانشجو بر تو دانشجوی موفق مبارک باد طرح شادمان سازی پشت کنکوری های گرامی . . ![]() چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 11:55 :: نويسنده : پیام عب
فرعون پادشاه مصر ادعای خدایی میکرد. روزی مردی نزد او آمد و در حضور همه خوشه ![]() چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 11:54 :: نويسنده : پیام عب
چهار شنبه 16 فروردين 1391برچسب:, :: 11:52 :: نويسنده : پیام عب
موضوعات
پيوندها
|
|||
![]() |